Dear Diary

ساخت وبلاگ

diary

اون روزی که وبلاگ نویسی رو شروع کردم، حسم بهش دفتر خاطراتم بود. می خواستم نذارم که نظر آدما بهم جهت بده. می خواستم برام مهم نباشه که چند نفر لایک می کنن و چی نظر می دن. البته که اون روزا، لایک نبود هنوز! :دی فقط تعداد بازدیدهای روز و ماه و سال و می شد چک کرد.

حتی هیچ جایی تبلیغ خاصی نکردم و چیزی نگفتم... اما اینکه چندباری وسوسه شدم که بازخورد بقیه رو نسبت به چیزی که نوشتم بدونم و توی فیس بوک یکی از مطالبم رو share کردم. از اون به بعد، یه سری مخاطب هم بهم اضافه شد، اما کماکان برام مهم بود که با فکر و بررسی راهمو جهت بدم.

گذشت و گذشت و گذشت... 

اتفاق های سخت از راه رسیدن، خیلی چیزا دگرگون شدن. خیلی فکرا، خیلی راه ها... خیلی، خیلی.

حتی همین "مهم نبودن لایک ها و غیره".

یه بازه ای فکر می کردم که یه شبکه مجازی ایده آل چیه؟ این شبکه های اعتیادآوری که روی اعتیادآور بودنشون کار شده واقعا حالمو ناخوشایند می کنه... باز سر زدم به اینجا.

و اینجا به نظرم ایده آل ترین اومد. این خیلی مهمه که خودت انتخاب کنی توی اون منجلاب لایک و بازدید و فلان بیفتی یا نه. و خب اینجا خیلی خوبه از این نظر.

از اون روز تصمیم گرفتم که با فکر انتخاب کنم کدوم پست نظر داشته باشه و کدوم یکی لایک!

و اینکه که دیگه اینجا بیشتر می نویسم تا بخوام نظر بگیرم. بازم اینجا قراره بشه دفترخاطرات دوست داشتنی من. :قلب.


پ.ن. : خوشحال تر خواهم بود وقتی که با وجود لایک و نظرات مثبت و منفی، عملکردم منطقی باشه...

Communication Models...
ما را در سایت Communication Models دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mahsaae بازدید : 124 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 2:07